![روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده](https://abedmahdavi.com/wp-content/uploads/2023/07/istdp-845x321.webp)
با وجود درمانهای متعدد متاسفانه نسبت بیمارانی که به درمان پاسخ نمیدهند، بسیار بالاست (۲۰ تا ۳۵ درصد). علاوه براین، میزان عود نیز بالای ۵۰ درصد است. بهعنوان یک درمانگر، در تصویر پیچیده اختلالات روانی و بیماریهای مبتنی بر شخصیت، درک و تعیین اینکه فرد چقدر میتواند در فرآیند و چارچوب درمان موفق عمل کند، میتواند چالشبرانگیز باشد. بر این اساس، نیاز به مدلهای فراتشخیصی وجود دارد که بتواند درک جامعی از عوامل آسیبشناختی و روانی مشترک در بین تشخیصها ایجاد کند؛ در این رایطه توافق نظری گستردهای وجود دارد که ناتوانی در برقراری ارتباط و تنظیم احساسات را یک عامل اساسی در ایجاد و حفظ اختلالات روانپزشکی میداند.
رواندرمانی پویشی کوتاه مدت فشرده چیست؟
مشکلات شخصیتی در بیمار همچنین میتواند ایجاد یک اتحاد کاری مؤثر را، پیچیده کند، جایی که موقعیتهای دفاعی مانند محدودیت عاطفی، مطیع بودن، سرکشی، برونسازی، انکار و انفعال مانع از تماس واقعی میشود و میتواند منبع قابل توجهی برای مقاومت درمانی باشد. رواندرمانی پویشی کوتاه مدت فشرده یک سیستم مداخلهای توسعه یافته برای غلبه بر چنین مقاومت درمانی ارائه میدهد. این رویکرد درمانی که با نام حبیب دوانلو گره خورده است، یک روش روانشناختی یکپارچه، فرا تشخیصی و عمیق میباشد که در تعداد فزایندهای از مطالعات در مورد بیماران مقاوم به درمان و دارای شرایط پیچیده ثابت کرده است که کارآمد و موثر است.
این مدل درمانی تا حدی میتواند به عنوان نوعی مواجهه با پیشگیری از پاسخ در نظر گرفته شود که در آن شخص در معرض دو شرایط مرتبط با هم است:
- نزدیکی هیجانی به درمانگر
- اجتناب از تعارضات هیجانی
این رویکرد درمانی، الگوریتمهایی را برای زمانبندی و دوز مداخلات مختلف بر اساس پاسخ آنی بیمار، بهویژه از طریق رمزگشایی سیگنال بدنی در بسیج اضطراب ناخودآگاه مربوط به درگیریهای هیجانی ناخودآگاه، توسعه داده است. بنابراین، این روش به مجموعه روشهایی میپیوندد که دیدگاههای متمرکز بر احساسات و پویایی ذهن را ادغام میکنند. ویژگیهای مهم دیگر تمرکز و فعالیت بالای درمانگر در فرآیند درمان است که شامل:
- چالش فعال با افکار ناسازگار (شناخت درمانی)
- تشویق به تغییر رفتار (رفتار درمانی)
- استفاده فعال از انتقال (رواندرمانی پویشی)
- تاکید زیاد بر خود مشاهدهگری لحظهای بدون قضاوت (ذهن آگاهی)
- تاکید واضح بر شرایطی مانند انتخاب، اراده، آزادی وجودی و مسئولیتپذیری است(روان درمانی وجودی)
روند درمان در روان درمانی پویشی چگونه است؟
به طور شهودیتر، میتوان گفت که وظیفه درمانگر این است که احساسات زیربنایی بیمار را فراخوانی کند، از صمیم قلب به فردی که در رنج گیر کرده است نزدیک شود و از طریق تشویق همکاری فعال برای برقراری مجدد تماس با آنچه در اعماق وجود اوست یک انگیزه ذاتی قوی را برای داشتن و عشق ورزیدن، و یک حرکت انسان دوستانه به سمت رشد و کامل بودن را در او ایجاد کند. به طور متناقض، مسیر موفقیت در اینجا اغلب از پردازش احساسات منفی قوی میگذرد که تاکنون مدفون شدهاند (خشم بدوی توام با احساس گناه و عشق همزمان).
علاوه بر تضاد بین هیجانات متضاد و اضطراب، تعارض بین جنبه سالم و ظالمانه بیمار نیز در نظر گرفته میشود. برخی که خواهان رهایی هستند و برخی دیگر که به دلیل اضطراب و اغلب احساس گناه، خودداری میکنند. بیماران با امید آگاهانه و تمایل به تغییر به درمان می آیند. اظهاراتی مبنی بر اینکه بیمار فاقد انگیزه است یا انگیزه کافی ندارد، در این تفکر در بهترین حالت بسیار نادرست به نظر میرسد.
تا زمانی که بیمار با اراده آزاد خود در اتاق است، بخش سالمی با انگیزه کاقی برای تغییر وجود دارد. چالش، مقاومت همزمان (مثلا به شکل سرکشی، انفعال، اطاعت، بیرونیسازی و غیره) است که اغلب به طور کامل یا تا حدی ناخودآگاه عمل میکند.
در اینجا، مقاومت به عنوان استفاده از دفاع در موقعیت درمانی تعریف میشود. در این مدل درمانی، فرآیند تشخیص روانی توصیف شده، مبنایی برای پیشبینی مدت زمان درمان و محتوای اصلی است. درمان شامل ادامه فرآیند تشخیص روانی، با هدف دستیابی به موفقیت در پردازش آگاهانه تعارضات اصلی است تا زمانی که دیگر موادی در بیمار وجود نداشته باشد که باعث اضطراب و دفاع شود. به طور خلاصه، تعارضات عاطفی ناخودآگاه از طریق کشش درمانگر به سمت بیمار و احساسات او بسیج می شوند، در حالی که دفاعی که ظاهر میشود به طور مداوم نمایان میشود، تحت فشار قرار میگیرد و به چالش کشیده میشود.
در این فرآیند، فرد یا به پیشرفتهای تأثیرگذار دست مییابد، یا با شرایطی مواجه میشود که در آن دفاع و مسیرهای اضطراب باید بازسازی شوند و توانایی برای مشاهده خود تقویت شود تا «ظرفیت ساختاری» ایجاد شود. هنگامی که احساسات زیربنایی قفل گشایی میشوند و برای پردازش در دسترس هستند، دیگر باعث اضطراب نمیشوند، از خود دفاع نمیکنند و دیگر هیچ گناهی به آنها وابسته نیست. احساسات تحمل میشوند، یکپارچه میگردند و منبع آسیبشناسی روانی، مشکلات ذکر شده در تنظیم هیجان، از بین میرود.